یاداشت های سید کاظم حجت

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

بسمه تعالی
سلام خدمت شما عزیزان
مجموعه مقلات و یاداشت های بنده در این وبلاگ قرار دارد.
از بازدید شما ممنون.

سید کاظم حجت


بحثی مختصر پیرامون 

مساله قمه زنی و تیغزنی برای امام حسین (ع)


مساله قمه زنی و تیغ زنی یک مساله فقهی مانند دیگر مسائل فقهی میباشد و هر کس موظف است مطابق فتوای مرجع تقلید خود عمل کند و کسی حق ندارد نظر مرجع تقلید خود را بر دیگران تحمیل کند و همین طور کسی حق توهین به شعائر حسینی را ندارد و توهین به شعائر حسینی حرام و گناه بزرگی می باشد.

فقهای بزرگی که در قید حیات هستند مانند آیات عظام سید علی سیستانی، وحید خراسانی، محمد اسحاق فیاض، صافی گلپایگانی، سید محمد سعید حکیم، سید صادق شیرازی، شیخ بشیر نجفی، محمد تقی طباطبائی قمی، شیخ یوسف صانعی، سید محمد حسینی شاهرودی، محمد سند، میلانی، یثربی، سید محسن حجت ... این عمل را جائز و مستحب می دانند.

بزرگانی مانند آیات عظام سید صادق روحانی، رستگار جویباری و مرحو مدنی تبریزی واجب کفایی میدانند.

 فریب بعضی از مقالات و سایت های اینترنتی را نخورید که به دروغ فتوای به حرمت را به این مراجع و دیگر مراجع مانند آیات عظام تبریزی، بهجت، خوئی، بروجردی، حکیم، امام خیمنی، لنکرانی ... نسبت می دهند!!!

احدی از فقها قمه زنی و تیغ زنی را به عنوان حکم اولی حرام اعلان نکرده است؛ بلکه بعضی ها که قلیل هستند و از جمله مراجع غیر اعلم نیز می باشند این عمل را حرام اعلان کرده اند آن هم به عنوان حکم ثانوی! این دسته از علما می گویند فعلا در این زمان این عمل صلاح نیست که انجام شود زیرا دنیای غرب و یا غیر شیعیان ما را مسخره می کنند و این موجب وهن مذهب یعنی موجب سستی و ضعف مذهب می شود!!!

ما به نظر این علما احترام داریم و بر مقلدین این دسته از مراجع واجب است به فتوای مرجع خود عمل کنند. 

اما از نظر اکثر مراجع این مصلحت اندیشی درست نیست و اگر قرار باشد هر چیزی که موجب وهن مذهب می شود حرام اعلان شود دیگر چیزی از دین و مذهب باقی نمی ماند مثلا امروزه مهر گذاشتن ما را در نماز مسخره می کنند، طواف کردن خانه خدا را مسخره می کنند، سنگ زدن شیطان را مسخره می کنند، اعدام، سنگسار، حجاب، نماز، لباس، و صد ها مساله دیگر ما را مسخره می کنند پس ایا ما باید از این اعمال دست برداریم؟؟؟

برای ما دستورات ائمه (ع) مهم است و بس نه آنچه دیگران در رابطه با ما فکر میکنند و ائمه (ع) خود نیز اعمالی مشابه به این عمل انجام داده اند.


تعریف حکم اولی و ثانوی:

 بر اساس تعریف مشهور فقها،حکم اولی حکمی است که در موضوع آن حالتی خاص مانند: اکراه، اضطرار، تقیه، ضرر، عسر و حرج و ... پدیدار نشده باشد و در شرایط عادی، بر عهده مکلفان قرار داده شده است؛ اما حکم ثانوی آن است که در موضوع آن، عروض این قبیل حالت های خاص دخیل باشد. (1)

به عنوان مثال، وقتی گفته می شود: «روزه بر هر مکلفی واجب است»، وجوب، حکم اولی است که به طبیعت روزه تعلق گرفته و در موضوع تکلیف (شخص مکلف)، هیچ یک از عناوین ثانوی اخذ نشده است؛ ولی اگر روزه موجب ضرر باشد، یعنی عنوان ضرر بر متعلق حکم شرعی عارض شود، حکم اولی وجوب به حکم ثانوی تحریم مبدل می شود؛ چنان که حرمت اولی خوردن مردار بر شخص مختار، به وجوب ثانوی خوردن مردار، بر شخص مضطر تبدیل می شود.

از تعریف حکم اولی و ثانوی معلوم می شود که تبدیل حکم اولی به ثانوی، تنها در مدت زمان عسر، حرج و ضرر (آن هم به مقدار ضرورت) است. پس از برطرف شدن این عوارض، حکم اولی حاکم خواهد شد.(2)

ادله ای که بر جواز و استحباب تیغ زنی و قمه زنی دلالت دارد: 

قرآن:

1. سوره یوسف آیه 84: و تولی عنهم و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم.

و (یعقوب) از فرزندانش روی برتافت و گفت:وای بر من! بر (دوری) یوسف (من) و از (بس که گریست) چشمانش از اندوه سفید (و نابینا) گردید، و او اندوه خود را در دل نهان می داشت و خشم خود (بر فرزندان) را فرو میبرد.

روایات:

2. شیخ صدوق حدیثى از رسول خدا(ص ) روایت کرده به سند خود از انَس که آن حضرت فرمود: شعیب از عشق خدا آن قدر گریست که چشمش نابینا شد. پس خداى سبحان قوه بینایى را به او باز گرداند، ولى شعیب دوباره آن قدر گریست که نابینا شد. خداى تعالى براى بار دوم نیز او را بینا کرد و شعیب مجدداًگریست تا نابینا شد و سومین بار نیز خداوند بیناییش را به وى بازگرداند. هنگامى که بار چهارم شد، خداوند بدو وحى کرد: اى شعیب !آیا براى همیشه مى خواهى این چنین گریه کنى ؟ اگر گریه تو به سبب ترس از آتش است ، من تو را ز آتش دوزخ پناه داده و نجات مى دهم و اگر براى اشتیاق بهشت است ، من آن را بر تو مباح ساختم .

شعیب در جواب گفت : اى معبود و اى آقاى من ! مى دانى که من نه به سبب ترس از دوزخ و نه براى اشتیاق بهشت تو مى گریم ، بلکه دل بند محبت و عشق تو گشته ام و نمى توانم خوددارى کنم ، جز آن که به وصل دیدار تو نایل گردم . خداى سبحان بدو وحى کرد: حال که چنین است ، من کلیم خود موسى بن عمران را به خدمت کارى تو مى گمارم . (3)

3. روایت مفصلی از ابراهیم بن ابی محبوب (که او از جمله ثقات اصحاب امام رضا (ع) می باشد و از امام (ع) روایات متعددی در مورد ابواب مختلف فقه نقل کرده است،) در مورد قضیه امام حسین (ع) و واقعه عاشورا از امام هشتم (ع) نقل می کند که:

ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلاء و اورثناءالکرب و البلاء الی یوم الانقضاء

 مصیبت امام حسین (ع) کاسه چشم ما را مجروح نمود و اشکهای ما را ریزان کرد و عزیز ما را خوار گردانید...(4)

این روایت از روایات معتبر و صحیح السند است...

4. امام زمان (عج) در زیارت جدش امام حسین (ع) که معروف به زیارت ناحیه مقدسه است می فرماید: فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین علیک بدل الدموع دما.

پس برای مصیبتت صبح و شام گریه می کنم و بجای اشک خون گریه می کنم. 

و این زیارت را مشهور علما قبول دارند.

5. روایتی نقل شده است از مسلم الجصّاص در مورد ضربت زدن حضرت زینب کبری سلام الله علیها پیشانی خود را به چوبۀ محمل و جاری شدن خون در اثر آن از زیر مقنعۀ حضرت، که متن روایت این گونه است: (... فَرَأت رَأسَ أخیها، فَنَطَحَت جَبینَها بِمُقَدَّمِ الَمحمِل، حَتَّی رَأینا الدَّم یَخرُج مِن تَحتِ قِنِاعِها...) زینب کبری سلام الله علیها پیشانی خود را به چوبۀ محمل می کوبد، به طوری که خون از سرِ مبارک جاری می شود...(5)

علامع مجلسی (ره) در بحار الانوار می نویسد این روایات را در کتب معتبر دیده است(6) و مشهور علما این روایت و قضیه را قبول دارند.

6. حضرت ابراهیم (ع) به زمین کربلا می گذشت در حالی که سوار بر اسب بود، پس اسب او لغزید و ابراهیم بیفتاد و سرش بشکست و خون آن جاری شد. در آن حال استغفار کرد و گفت: خدای من! از من چه حادثه ای سرزده  که این نوع مبتلا شدم. جبرئیل نازل شده به سوی او، و گفت: ای ابراهیم! از تو گناهی سر نزده، و لکن در اینجا کشته می شود سبط خاتم انبیا و فرزند خاتم اوصیا، پس جاری شد خون تو موافق با خون او...(7)

7. حضرت ابراهیم از تنها ماندن خود در میان نمرودیان به خدا شکایت کرد، پس صحرای کربلا به او نموده شد. چون از واقعه آن خبردار شد، گریه کرد به نحوی که بیمار شد...(8)

8. روزی حضرت موسی سیر کرد و با او بود یوشع فرزند نون، چون به زمین کربلا رسیدند، بند نعلین آن حضرت گسیخت و خار داخل آن شد و پای مبارک آن جناب زخم شد و خون  از آن جاری گشت. عرض کرد: خدای من! از من چیزی سرزده که موجب و مستوجب این عقوبت شدم؟ وحی فرستاد خدا به سوی او که: نه، همانا در این جا حسین کشته می شود در این جا خون او ریخته شود و خون تو با خون او موافقت کرد.(9)

9. محدث نوری در کتاب دار السلام نقل می کند که در نزد حضرت سجاد (ع) روضه امام حسین (ع) را خواندند و ایشان از جای خود بر خواست و با سر به دیوار زد و سر و بینی مبارکش شکست!!!

10. قال الصادق(ع): وقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیاتعلی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب.

همانا گریبان دریدند و بر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی(ع) بر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید.(10)

روایات بسیار است که در این نوشتار مختصر نمی گنجد اما مومنینی که می خواهند بیشتر مطالعه داشته باشند می توانند به این کتب رجوع کنند: عاشورا (قیام،شهادت،عزاداری) تالیف آیت الله سید محسن حجت، البکاء للحسین در ثواب گریستن و عزاداری بر حضرت سید الشهداء و وظایف تعزیه داری، تالیف آیت الله سید محمد حسن میر جهانی طباطبائی (ره)، اشک روان بر امیر کاروان ترجمه الخصائص الحسینیه، تالیف آیت الله شیخ جعفر شوشتری (ره)، اشکواره کربلا بررسی تاریخ عزا و گریه بر امام حسین (ع) از زمان حضرت آدم تا زمان ما، تالیف: استاد فقید سید صالح شهرستانی،

چون که زینب دید سر را در میان

آه جانگاهی کشید در آن زمان

چوب محمل را گرفت، سر زد به آن

تا شود همدرد آن شاه جهان

×××

میزنم من نیز بر پشت و سرم

تا شوم همدرد شاه و سرورم

هر که گوید این مسائل را خراف

تو بدان کو هست اهل هر خلاف


سید کاظم حجت

محرم ۱۳۹۳ 

حوزه علمیه 

حضرت آیت الله العظمی حجت ره


(1)رضا اسلامی، بررسی تطبیقی ماهیت حکم ظاهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 46.

(2) به نقل از سایت پاسخگو.

(3)علل الشرائع ، ص 30 و 31

(4)بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج44، ص: 284

(5)بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج45، ص: 114

(6)همان

(7)آیت الله سید محمد حسن میر جهانی طباطبائی (ره)، البکاء للحسین در ثواب گریستن و عزاداری بر حضرت سید الشهداء و وظایف تعزیه داری، ص145. بحار الانوار ج 44 ص 243 ح 39.

(8)آیت الله سید محمد حسن میر جهانی طباطبائی (ره)، البکاء للحسین در ثواب گریستن و عزاداری بر حضرت سید الشهداء و وظایف تعزیه داری، ص146.

(9)همان ص 147.

(10) تهذیب الاحکام ج8 ص325

۱۶/۰۹/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید کاظم حجت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی