اجتهاد چیست؟
اجتهاد چیست؟
سید کاظم حجت
معنای لغوی اجتهاد:
ابن اثیر مى نویسد: الاجتهاد بذل الجهد فى طلب الامر، و هو افتعال من الجهد: الطاقة (1). یعنى اجتهاد عبارت است از به کار بردن توان دریافتن موضوع ، و ریشه آن جهد یعنى طاقت و توان است .
راغب می گوید: نهایت تلاش کردن و خود را به زحمت انداختن است(2)
به بیان بهتر: اجتهاد از ماده جهد گرفته شده و از باب افتعال است. بر اساس آنچه در معنای باب افتعال گفته اند: اجتهاد عبارت است از تکاپو و تلاش برای رسیدن به آنچه مطلوب است. نکته ی قابل توجه این است که در تعریف لغوی کلمه ی اجتهاد، متعلق اجتهاد محدود نیست. انسان در هر کاری که تلاش به خرج دهد، اعم از تعلیم و تعلم، یا کسب و کار؛ از نظر لغوی می توان کلمه ی اجتهاد را بر کار او عنوان نمود.(3)
اجتهاد به این معنا در زمان رسول خدا (ص) و ائمه بکار می رفته است. رسول خدا (ص) می فرماید: اما السجود، فاجتهدوا فى الدعاء، فقمن ان یستجاب لکم (4) یعنى و سجده را، تا مى توانید در آن دعا کنید که به اجابت نزدیک است .
معانی اصطلاحی اجتهاد:
در نزد فقهای شیعه:
محقق حلی (متوفای سال ۶۷۶ هجری) در کتاب خود به نام «المعارج» تحت عنوان «حقیقة الاجتهاد» چنین میگوید: «و هو فی عرف الفقهاء بذل الجهد فی استخراج الأحکام الشرعیّة، و بهذا الاعتبار یکون استخراج الأحکام من أدلّة الشرع اجتهاداً». یعنی اجتهاد در عرف فقهاء، بذل جهد و کوشش در امر استخراج احکام شرعیه است، و به این اعتبار، استخراج احکام از دلائل شرعی آن، اجتهاد میباشد".
در نزد فقهای سنی:
آن چه از کلمه اجتهاد اراده می شود قاعده ی است از قواعد فقهی. قاعده ی که آن را بعضی از مدارس و مکاتب فقه سنی تثبیت نموده و خود آن مکتب نیز براساس همان قاعده شکل یافته است. و آن قاعده این است:
هرگاه فقیه در صدد استنباط حکم شرعی برآید و نصی در مساله که دلالت بر حکم آن کند از قرآن و سنت نیابد، ناگزیر باید مراجعه به اجتهاد نموده و آن را هم پای نص شمرده و بدان عمل نماید.
اجتهاد در این مکتب (یعنی مکتب ابو حنیفه) به معنای تفکر شخصی می باشد، منظور از تفکر شخصی این است که هرگاه فقیه نصی پیدا نکرد، از تفکرات و ذوق شخصی خود الهام گرفته، به آنچه فکر او ترجیح می دهد و می پسندد بناء گذارد و شریعت را بر پایه ی فکر شخصی خود و بر اساس قیاس و استحسان پایه گذاری کند.(5)
معنای نص:
• نص که گاهی با پسوند شرعی به کار می رود اصطلاحی در فقه است و به حکمی برگرفته از ظاهر قرآن، و یا احادیث پیامبر و امامان گفته می شود(6)
ابو زهره در کتاب اصول الفقه در باره تعریف اجتهاد می نویسد:
و فی اصطلاح علماء الاصول : بذل الفقیه وسعه فی استنباط الاحکام العلمیه من ادلتها التفصیلیة.(7)
منابع اجتهاد:
منابع اجتهاد، منابع و مصادری است که مجتهد برای استنباط احکام به آنها رجوع مینماید و در نزد شیعه چهار چیز می باشد که به نام ادله اربعه یعنی ادله چهارگانه یاد می شود.
منابع اجتهاد در نزد شیعه:
کتاب، سنت، عقل و اجماع.
کتاب:
• قرآن کریم می باشد.
سنت:
• به معنای گفتار، کردار و یا تأیید (تقریر) معصوم (ع) است.
اجماع:
• به معنای اتفاق آرای علمای اسلام در یک مسئله است. از دیدگاه علمای شیعه، اجماع از آن نظر حجت است که کشف کننده قول معصوم (ع) می باشد و اتفاق، به خودی خود اصالت ندارد.
عقل:
• مراد از دلیل عقلی، هر حکم عقلی است که توسط آن می توان به حکم شرعی رسید و از علم به آن، به حکم شرعی دست یافت.(8)
منابع اجتهاد در نزد اهل سنت:
علامه ابو زهره در کتاب تاریخ «المذاهب الاربعة» نقل مىکند، فقهاى حنفى مذهب (پیروان ابوحنیفه، نعمان بن ثابت)، منابع اجتهاد را عبارت از کتاب (قرآن)، سنت متواتره، اقوال صحابه، اجماع صحابه، قیاس، استحسان و نظر عرف دانستهاند.(9)
سنت متواتر:
اهل سنت فقط سنت رسول خدا را(ص) را قبول دارند.
• تواتر عبارت است از اخبار جمعی که- به لحاظ امتناع توافق آنان به طور عادت بر کذب - موجب اطمینان به درستی خبر گردد.
اقوال صحابه:
• اقوال صحابه یعنی آن چه نقل و ثبت شده است از فتوا یا قضاوتی که در یک حادثه شرعی صورت گرفته است توسط یکی از صحابه رسول خدا (ص) و در مورد آن فتوا یا قضاوت نصی از قرآن یا سنت وارد نشده است، و اجماع هم بر آن حاصل نشده است. (10)
قیاس:
• قیاس فقهی به معنی استخراج حکم مساله با استفاده از تشابه به مساله ای دیگر که حکمی در مورد آن وجود دارد.قیاس فقهی معادل تمثیل در علم فلسفه و منطق است و از دید فقهای شیعه قیاس در استخراج احکام فقهی باطل است اما از نظر فقهای اهل سنت در مواردی که حکمی را نتوان مستقیما از قرآن و سنت استخراج کرد می توان از قیاس استفاده نمود.(11)
استحسان:
• آنچه را مجتهد با عقل خود نیکو مىیابد.(12)
• عدول از قیاسى به قیاس قویتر(13)
• تخصیص قیاس به قیاسی قویتر(14)
استحسان نیز از نظر فقهای شیعه باطل می باشد.
نظر عرف:
• عرف یعنی آن چه که عادت مردم است از معاملات و استوار است امورشان بر آن عادت. (15)
فقهای مالکی، کتاب، سنت، اجماع اهل مدینه، مصالح مرسله، قول صحابی غیر مستند به رأی، و قیاس منصوص العلة را به عنوان منابع اجتهاد پذیرفتهاند.(16)
مصالح مرسله:
• مصلحت مرسله و مناسب مرسل مترادفند یعنی وصفی که دلیلی بر اعتبار یا الغای آن از جانب شرع نرسیده است مناسب مرسل یا مصلحت مرسله نامیده میشود.
• ابوزید دبوسی در تعریف مناسب مرسل گوید: «مالو عرض علی العقول تلقته بالقبول.(17)
قیاس منصوص العلة:
• هرگاه حکمی از راه نص معتبر در اختیار مجتهد قرار گیرد و در آن نص، علت حکم نیز به صراحت یا به اشاره بیان شده باشد و مجتهد با تشکیل قیاس درصدد تسری حکم اصل به فرع دیگری برآید، به چنین قیاسی، قیاس " منصوص العله " میگویند؛ برای مثال، اگر شارع بگوید: " لا تشرب الخمر لانه مسکر "، یعنی علت تحریم خمر را به طور صریح " اسکار " معرفی نماید، و مجتهدی از راه قیاس نبیذ به خمر، حکم حرمت را به نبیذ نیز سرایت دهد، یک قیاس منصوص العلة تشکیل داده است.
بیشتر فقهای شیعه این نوع قیاس را قبول دارند.
فقهاى شافعى کتاب، سنت، اجماع، قیاس مستنبط العلة، قیاس تشبیه و تمثیل را به عنوان منابع اجتهاد پذیرفتهاند.(18)
قیاس مستنبط العلة:
به قیاسی گفته میشود که علت حکم شرعی در آن توسط استنباط ظنی مجتهد به دست آمده است، زیرا شارع علت حکم را در دلیل بیان نکرده است، بلکه عقل، علیت را از کلام شارع استنباط مینماید، مانند آن که مجتهدی ظن پیدا کند که علت تعلق زکات به گندم این است که گندم یک غذای عمومی است، مصرف عام دارد ـ آن گاه برنج را به آن، قیاس کند و بگوید: چون برنج نیز یک غذای عمومی است پس باید مشمول حکم زکات گردد.
قیاس تشبیه و تمثیل:
• همان قیاسی که در اول تعریفش گذشت.
دانشمندان حنبلى منابع اجتهاد را عبارت از: کتاب، سنّت، قیاس منصوص العلة، قیاس تشبیه و تمثیل (در صورت ضرورت) و فتاواى صحابه (در صورتى که مخالف با کتاب و سنت و حتى، مخالف حدیث مرسل و ضعیف نباشد) دانستهاند.(19)
انواع اجتهاد ازنظر شیعه و سنی:
از نظر فقهای شیعه اجتهاد در کل تقسیم می شود به مشروع و ممنوع:
اجتهاد مشروع:
عبارت است از اجتهادى که بر اساس «کتاب» و «سنت» و دیگر منابع فقهى صورت میگیرد و این اجتهاد مشروع با تحصیل مقدمات و دارا بودن شرایط اجتهاد به دست می آید.و همان اجتهادى است که در صورت مطابقت نداشتن با واقع، تلاشگر آن نه تنها معذور، بلکه به خاطر سعى و تلاشش داراى پاداش نیز خواهد بود.
اجتهاد ممنوع:
عبارت است از اجتهادى که بر اساس عمل به راى و به کار بردن نظریه شخصى صورت میگیرد نه بر اساس کتاب و سنت، که در اصطلاح به آن «اجتهاد راى» میگویند.(20) و این نوع اجتهاد را اهل سنت قبول دارند.
اجتهاد شیعی بر پنج نوع است که عبارتند از:
1.اجتهاد نظری: آن است که برای شناخت اصول و مبانی معرفتی و اعتقادی به کار گرفته می شود.(21)
2.اجتهاد عملی: آن است که برای علم به مطابقت عمل انسان با آن چه از طرف شارع به او امر شده است، بکار گرفته می شود، که این عمل انجام شده، با آن چه که به آن امر شده، مطابقت دارد یا نه؟ و در اصطلاح علمی به این اجتهاد می گویند: مطابقة الماتی به مع المامور به.(22)
3. اجتهاد اصولی: اجتهادی است که برای شناخت دلیل و حجت به کار گرفته می شود. و هدف از این اجتهاد، فقط به دست آوردن دلیل و حجت و مدرک برای احکام شرعی حوادث و رویدادهای نوین می باشد.(23)
4.اجتهاد فقهی: آن اجتهادی است که فقط برای شناخت حکم شرعی، ولی از راه مایه های اصلی استنباط به کار گرفته شود.
5. اجتهاد تفریعی و تطبیقی: عبارت است از آن اجتهادی که برای شناخت فروع اصول و مصادیق قوانین کلی احکام و ارتباط بین فروع و اصول و بین مصادیق و قوانین کلی احکام به کار گرفته می شود و در نتیجه این اجتهاد، فروع تازه و مسائل و رویدادهای تازه زندگی و حکومتی را، از هر نوع که باشد، به اصول پایه بازگشت داده و قوانین کلی را بر مصادیق خارجی آن ها منطبق می گرداند.
لازم به ذکر است که هر یک از انواع اجتهاد مذکور دارای اقسامی است و هر یک از آن اقسام هم فروعی دارند که نیازی به ذکر آن ها در این مقاله نیست.(24)
اجتهاد سنی بر نه قسم است:
1. اجتهاد بیانی: اجتهاد بیانی، اجتهادی است که بر اساس نص شارع (کتاب یا سنت) در موردی خاص صورت میگیرد؛ بنا بر این، مجتهد بر اساس نصی که وجود دارد، حکم مسئله را بیان مینماید. (25)
2. اجتهاد قیاسی: اجتهاد قیاسى ، اجتهادى است که بر اساس قیاس صورت مى گیرد ؛ یعنى مجتهدى که قیاس را به عنوان دلیل پذیرفته است ، حکم مسائل مستحدثه را که درباره آنها در کتاب و سنت نصى وجود ندارد ، از راه قیاس آنها با موارد مشابه که درباره آنها نصی وجود دارد ، استنباط مى نماید و مخصوص عده ی کثیری از اهل سنت می باشد.(26)
3. اجتهاد استصلاحی: اجتهادی است که بر اساس مصالح مرسله صورت میگیرد؛ یعنی در موارد فقدان نص از کتاب و سنت بر حکمی، از راه عقل و بر اساس مصلحت حفظ دین، نفس، نسل، عقل و مال انسانها، حکم آن استخراج میگردد.(27)
4. اجتهاد در مذهب: در این نوع اجتهاد، فقیهی که یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت را پذیرفته است، طبق اصولی که از جانب امام آن مذهب ترسیم شده است، دست به اجتهاد میزند و امکان دارد که در حکمی، با امام مذهب خود نیز مخالفت نماید.
" ابوزهره " به چنین فقیهی " مجتهد منتسب " میگوید، زیرا به یکی از مذاهب، منتسب بوده و اصول آن را رعایت میکند.(28)
5. اجتهاد مرکب: اجتهاد مرکب ، یا تلفیق در اجتهاد، به معناى آن است که مجتهدی ، در یک موضوع که دو یا چند مجتهد ، در آن اجتهاد نموده و دو یا چند نظریه متفاوت ارائه داده اند ، دست به اجتهادی جدید بزند و نظرى را ارائه نماید که تلفیقى از نظریات مجتهدان قبلى است ، و به عنوان رأى جدید مطرح مى شود در واقع ، او از هر قولى ، بخشى را گرفته و تلفیقى از آنها را به عنوان نظر خود مطرح مى نماید .
لازم به ذکر است که این اصطلاح در کتاب هاى اهل سنت به ندرت به کار رفته است و شاید اولین بار در کلام " شیخ احمد سنهورى " به کار گرفته شده و تعریف یاد شده ، از وى نقل گردیده است.(29)
6. اجتهاد مطلق: اجتهادی است که مجتهد در انجام آن دارای یک روش اجتهادی مستقل بوده و تابع امام مذهب نیست، و احکام شرعی را طبق روش اجتهادی خاص خود استنباط مینماید؛ به چنین مجتهدی، مجتهد در اصول و فروع، گفته میشود.(30)
7. اجتهاد مقید: اجتهاد مقید، مقابل اجتهاد مطلق، و به معنای اجتهادی است که مجتهد در آن، مقید است طبق ضوابط اجتهادی (روش اجتهادی) امام مذهب خود، به استنباط احکام بپردازد؛ به عبارت دیگر، مجتهد مقید است آرای امام مذهب را طبق مبانی او به دست آورد.(31)
8. اجتهاد در ترجیح: برای کسی است که می تواند دلیل مجتهدی را در مساله بر دلیل مجتهد دیگر ترجیح دهد.(32)
9. اجتهاد در فتوی: برای آن مجتهدی است که تنها آگاهی از فتوا دارد، و می تواند آراء و نظرات و فتاوای گوناگون علمای دیگر را بیان کند.(33)
اجتهاد از جهتی دیگر به ' مطلق ' و به نحو ' تجزّی ' تقسیم میشود. اجتهاد مطلق عبارت است از قدرت بر استنباط در همه ابواب فقهی، ولی اجتهاد به نحو تجزّی عبارت است از توانایی بر استنباط در بعضی ابواب فقهی، شیعه و سنی در این اجتهاد مشتکر هستند.
اجتهاد پویا و جامد یا ایستا:
اجتهاد پویا، اجتهادی است که ضمن رعایت اصول و ضوابط شکلی اجتهاد، در آن، به شرایط مکان و زمان و سایر مسائلی که در استنباط صحیح حکم، دخالت دارد، نیز توجه گردیده است؛ به عبارت دیگر، به کارگیری اجتهاد در منابع اصیل و معتبر شرعی، بعد از بررسی ابعاد و ویژگیهای مختلف موضوعات و سنجیدن ابعاد قضایا برای استنباط احکام شرعی را اجتهاد پویا گویند. در اجتهاد پویا، مجتهد از رخدادهای جامعه خود آگاهی کامل داشته و از آنها تحلیل صحیح دارد و اجتهاد او ناظر به حل مشکلات مردم و مسئولان جامعه است، و حکم هر واقعهای را در زمان مناسب آن استنباط مینماید. در اجتهاد پویا، شناخت موضوعات جدید، بسیار مؤثر و توجه به مشکلات و نیازهای جامعه و کوشش برای حل آنها اساسی است؛ هم چنین توجه به شرایط جهانی و منطقهای نیز لازم است.
لازم به ذکر است که پویایی، در ذات اجتهادی است که شیعه پرچم دار آن میباشد، و علما و فقهای بزرگ شیعه، همواره اجتهادشان پویا بوده است.(34)
اجتهاد جامد یا ایستا مقابل اجتهاد پویا است!
این دو اصطلاح، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جوامع علمی رایج گردید و دلیل آن تأثیر افکار نورانی امام خمینی (ره) و شرایط جدید بعد از پیروزی انقلاب، بر حوزههای علمیه بود.
• البته اصلا اجتهاد ایستا قابل تصور نیست! حتی اجتهاد مذاهب دیگر هم می تواند پویا باشد، زیرا وقتی که در معنای اصطلاحی اجتهاد دقت می کنیم، متوجه می شویم جامد و ایستا نمی توانند با اجتهاد جمع شوند!!!
سید کاظم حجت
سال 1391 ماه حوت
حوزه علمیه حضرت آیت الله العظمی حجت (ره)
---------------------------
منابع:
(1)نهایة اللغة ابن اثیر، واژه جهد.
(2)راغب اصفهانی، محمد، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوّم، 1404 هـ ، ص 101.
(3)منطق فقاهت ص 122.
(4)صحیح مسلم ، کتاب الصلاة ، ح 207؛ مسند احمد بن حنبل ، ج 1، ص 219.
(5)منطق فقاهت ص 122، 123.
(6)فرهنگ فارسی معین.
(7) اصول الفقه محمد ابو زهره ص 379.
(8) میرزای قمی، ابوالقاسم، قوانین الاصول، ج2، ص2.
(9)جناتى، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ص ۳، بی جا، بی تا.
(10) شرح الورقات فی اصول الفقه ص 188.
(11)علل الشرایع - شیخ صدوق ص 303.
(12)المستصفى، ج ۱، ص ۲۷۴.
(13)الاحکام، آمدى، ج ۴، ص ۱۵۷؛ اصول الفقه، ص ۲۴۵.
(14)الاحکام، آمدى، ج ۴، ص ۱۵۹؛ ارشاد الفحول، ج ۲، ص 182.
(15)اصول الفقه محمد بو زهره ص 273.
(16) جناتى، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ص ۳، بی جا، بی تا.
(17)موسوعه جمال عبدالناصر، ج۷، ص۶۸.
(18)جناتى، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ص ۳، بی جا، بی تا.
(19)سایت: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی.
(20) اقسام اجتهاد و شرایط آن ص 1.
(21) نقش زمان و مکان در اجتهاد.
(22) همان.
(23) همان.
(24) همان.
(25) الاجتهاد اصوله و احکامه : صفحه 127.
(26) محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 127.
(27) الاصول العامة للفقه المقارن : صفحه 569.
(28) الاصول العامة للفقه المقارن : صفحه 591.
(29) محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 222.
(30) الاجتهاد اصوله و احکامه : صفحه 143.
(31) الاجتهاد اصوله و احکامه: صفحه 141.
(32) نقش زمان و مکان در اجتهاد.
(33) همان.
(34) ادوار اجتهاد : صفحه 479.