تاملی در دو مساله از مسایل اعتکاف
تاملی در دو مساله
از مسائل اعتکاف
مقدمه:
خداوند را سپاس گذاریم که فرهنگ اسلام در حال گسترش هست و اشتیاق مردم به این فرهنگ ناب هر روز بیشتر میگردد. اما باید توجه داشت که این فرهنگ خدشه دار نشود و به صورت درست مطابق با قرآن و روایات اهل البیت (ع) صورت بگیرد.
احکام اعتکاف به صورت مفصل در کتب فقهی و توضیح المسائل مراجع معظم تقلید بیان شده است، خوانندگان محترم به کتب فقهی یا توضیح المسائل مراجع خود رجوع کرده و مطالعه نمایند.
در این مختصر فقط دو مساله را بررسی خواهم نمود که متاسفانه مورد توجه عده ی از مردم و روحانی ها نمیباشد، و آن این است که اعتکاف در چه مکانی باید صورت بگیرد و وظیفه معتکف چه میباشد.
معنی لغوی اعتکاف:
اعتکاف در لغت از «عکف» گرفته شده و لغت شناسان برای آن معانی گوناگونی آورده اند:
در مفردات آمده: «العکوف؛ الاقبال علی الشیء و ملازمته علی سبیل التعظیم له(۱)» [اقبال به سوی چیزی است همراه با تعظیم و بدون انصراف]
در قاموس قرآن آمده است: «عکف علیه عکوفا؛ اقبل علیه مواظبا(۲)»
این واژه به معانی حبس و منع نیز آمده، ولی در بیشتر موارد، کاربرد آن مواظبت و ملازمت است.
اعتکاف؛ اعم است از اقامت در چیز حق یا باطل؛ مانند اصنام و بت ها. این کلمه از باب افتعال است و دلالت می کند بر انتخاب و اختیار کردن این اقامت.(۳)
اعتکاف در اصطلاح:
مجموع تعاریف بالا را می توان، در یک تعریف خلاصه کرد: «اعتکاف به معنی اقامت گزیدن در جایی است به طوری که فرد معتکف خود را محبوس و ملتزم به آن مکان بداند و این التزام ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد».
بنابراین آنچه باعث تفاوت میان اعتکاف و سایر اقامتها می شود این است که در اعتکاف، یک نحوه توجه و رویکردی وجود دارد که مانع اشتغال فرد به امور دیگر، غیر از آنچه که به او روی کرده می شود.(۴)
بررسی دو مساله از مسائل اعتکاف:
مطلبی که مهم است و متاسفانه در کشور ما به آن توجه نمیشود، حتی بعضی از اهل علم نیز دقت و توجه ندارند، دو مساله در اعتکاف است و آن عبارت است از مکان اعتکاف و حالت معتکف!
اعتکاف در مساجد:
آنچه مسلم است اعتکاف باید در مسجد باشد، اما بین فقها از قدیم تا به حال بحث بوده که آیا در هر مسجدی یا مسجد جامع یا مسجدی که در آن نماز جمعه بر گذار میباشد یا مسجدی که در آن پیامبر یا وصی پیامبر نماز جماعت داده است که مساجد چهارگانه میباشد.
به قول اکثر فقها اعتکاف منحصر در چهار مسجد میباشد و آن عبارت است از: مسجد الحرام، مسجد النبی (ص)، مسجد جامع کوفه، مسجد جامع بصره یا مدائن.(۵)
کسانی مانند: شیخ طوسی، سید مرتضی، علامه حلی و حلبی رحمة الله علیهم قایل به این قول هستند.
بر این قول روایاتی هم داریم که خالی از معارض و اشکال سندی نیست، مانند این دو روایت:
الف. صحیح عمر بن یزید: قلت لابی عبدالله (ع) : ما تقول فی الاعتکاف ببغداد فی بعض مساجدها؟ قال: لا یعتکف الا فی مسجد جماعة قد صلی فیه امام عدل جماعة، و لا بأس بأن یعتکف فی مسجد الکوفة و البصرة و مسجد المدینة و مسجد مکة.(۶)
عمر بن یزید میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم: نظر شما درباره ی اعتکاف در برخی از مساجد بغداد چیست؟ امام (ع) فرمود: اعتکاف [صحیح] نیست، مگر در مسجد جامعی که امام عادلی در آن به جماعت نماز گزارده باشد و اعتکاف در مسجد کوفه و بصره و مسجد مدینه و مکه اشکالی ندارد».
این روایت به دو مطلب اشاره دارد:
۱. در مسجد جامع آن هم در صورتی که امام جماعتش عادل باشد و الا جایز نیست چنانکه بعضی از مراجع معظم تقلید نیز در رساله های خود فرموده اند.(۷)
۲. انحصار اعتکاف در چهار مسجد.
البته در صورتی که بتوانیم از لحاظ دلالی ثابت کنیم و الا جمله (لا بأس - اشکالی ندارد) در روایت نمیتواند وجوب انحصار را برساند، بله میتوان افضلیت را استفاده کرد.
ب. مرسله شیخ مفید در مقنعه: روی أنه لا یکون الاعتکاف الا فی مسجد جمع فیه نبی أو وصی نبی، قال: و هی اربعة مساجد: المسجد الحرام جمع فیه رسول الله (ص)، و مسجد المدینة جمع فیه رسول الله (ص)، و امیر المومنین (ع)، و مسجد الکوفة و مسجد البصرة جمع فیهما امیر المومنین (ع).(۸)
روایت شده است که اعتکاف نمی باشد مگر در مسجدی که پیامبر یا وصی پیامبر در آن جماعت داده باشد، فرمود: و آن چهار مسجد است: مسجد الحرام که در آن رسول خدا (ص) جماعت داده است، مسجد مدینه که رسول خدا (ص) و امیر المومنین (ع) در آن جماعت داده اند، مسجد کوفه و مسجد بصره که در آن ها امام علی (ع) نماز داده اند.
این روایت مرسله است و بنابر مبنای بعضی از فقها از جمله والدی الفقیه آیت الله سید محسن حجت (حفظه الله) مرسلات صدوق و مفید (رحمهما الله) در صورتی معتبر است که با لفظ (قال) باشد، زیرا این لفظ بیانگر جزم آن ها به صدور روایت از معصوم میباشد، نه با لفظ (روی) که تردید را میرساند.
روایت دوم با اینکه مرسله مرحوم شیخ مفید است اما چون با لفظ (روی) میباشد فاقد اعتبار است. البته با عمل مشهور میتوان ضعفش را جبران کرد، اما مشکلی که وجود دارد این است که قول مشهور در این مساله معلوم نیست.
شهید اول در لمعه انحصار در مساجد اربعه یا خمسه را ضعیف میداند، شهید ثانی در شرح لمعه میگوید اگر چه اکثر به قول به انحصار ذهاب کرده اند.
محقق حلی در شرایع نسبت به قیل داده. فقط علامه حلی در منتهی المطلب نسبت به مشهور داده. علاوه بر این عدم واضح و ثابت بودن قول مشهور، فتاوی این بزرگان و قدما نیز مختلف است.
البته این قول و نزدیک به این قول در بین علمای معاصر نیز وجود دارد مانند: امام خمینی (ره)، البته ایشان در مساجد دیگر را حرام نمیدانند بلکه میگویند خالی از اشکال نیست و باید در مساجد جامع به قصد رجاء اعتکاف شود.(۹)
مرجع فقید آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری (ره) اعتکاف را در مسجد جامع مقید کرده و در مورد مساجد چهار گانه احتیاط واجب نموده.(۱۰)
مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی فیاض (حفظه الله) در مساجد چهار گانه را احتیاط مستحب میداند و مقید به صورت امکان نموده است.(۱۱)
آیت الله العظمی وحید خراسانی (حفظه الله) در یکی از مساجد چهار گانه یا مسجد جامع واجب میدانند.(۱۲)
والد ما نیز در مساجد اربعه علی الاحوط میدانند.
فقهایی مانند: شیخ مفید، محقق حلی در معتبر، شهید اول، شهید ثانی، سید مدارک و بسیاری از متاخرین و متاخرین متاخرین قائل هستند که اعتکاف در هر مسجد جامعی میتواند صورت بگیرد. روایات این دسته بیشتر میباشد و روایات قول اول با این روایات تعارض میکند. البته لازم نیست تساقط کند، چون امکان جمع بین روایات هست و آن اینکه بگوییم مساجد چهار گانه اظهر مصادیق یا افضل اماکن هستند.
عده ی قلیلی هم بر این نظر هستند که در مساجد چهارگانه یا مسجدی که نماز جمعة برپا میباشد باید اعتکاف کرد.
بعضی از مراجع تقلید این قول را قبول دارند.
قلیلی هم در هر مسجد جایز میدانند مانند ابن عقیل (ره)(۱۳).
این دو قول اخیر قول های شاذ هستند. البته بعضی از مراجع مانند مرحوم آیت الله العظمی سید محمد شیرازی قایل بودند در هر مسجدی اعتکاف جایز است، به شرط آن که امام عادل در آن جماعت بدهد.(۱۴)
بر این دو قول نیز بعضی روایات وجود دارد اما یا مشکل سندی دارد و یا دلالی و علما توجیهاتی بیان نموده اند که میتوانید به خود وسائل الشیعة یا کتب فقهی رجوع نمایید.
منظور و مقصود از جامعیت مسجد؟
عوام و بعضی از طلاب متاسفانه فکر نمودند که مسجد جامع یعنی مسجدی که مساحت بزرگی دارد و مجلل است! اما جامعیت ربطی به بزرگی ندارد بلکه معانی متعددی در این مورد ارایه شده است.
آنچه به نظر میرسد آن است که مسجد جامع یعنی مسجدی که اختصاص به یک گروه و قشر و طایفه خاص ندارد، بلکه همه مردم یا بیشتر مردم یک شهر در آن مسجد رفت و آمد دارند و نماز میخوانند. این تعریف را جمعی از فقهاء ارائه کرده اند؛ و تعریفی مناسب و دقیق میباشد، زیرا مسجد جامع در مقابل مسجد سوق (بازار) و مسجد قبیله بکار رفته است، و مساجد بازار و قبایل مخصوص گروه خاصی از مردم است نه همه مردم. بنابر این مساجدی هم که در شهر کابل مختص به یک قوم و طایفه است و حتی لوحه نصب کردند که مسجد فلان قوم... جامعیت ندارند و اعتکاف در آن مساجد صحیح نمیباشد.
با این تعریف مساجد دانشگاه ها و حوزه ها هم که فقط برای گروه خاصی از مردم است جامعیت ندارند.
تتمه: با دقت در روایات و تعاریف فقها از جامع، این مطلب بدست می آید که روایاتی که برگذاری نماز جمعه یا جماعت را شرط دانسته اند، اشاره به جامعیت مسجد به همان تعریفی که ارائه شد دارد؛ زیرا در نماز جمعه غالبا اقشار مختلف شهر حاضر میشوند و نماز جمعه ی که اختصاص به یک گروه خاص داشته باشد تا بحال دیده نشده.
شرط عدالت امام نیز برای این است تا مساجدی که در آن کسانی جماعت میدهند که عادل نیستند و فاسق میباشند و به اصطلاح مساجد ضرار میباشد بنابر حکم قرآن نباید در آن ها عبادت صورت بگیرد، ولو آن مساجد جامع هم باشند.
با تعریفی که برای مسجد جامع ارائه شد، امکان تعدد مساجد جامع در یک شهر وجود دارد، مخصوصا شهر های بزرگ؛ و میتوان در همه آنها اعتکاف کرد.
وظیفه معتکف:
چنانچه در معنی اعتکاف گذشت، دانستید که اعتکاف ارتباط با خداست، ملاحظه کنید چگونه خداوند تمام شرایط را فراهم کرده است. گفتند باید در خانه ی خدا باشید، روزه باشید، از مسجد بیرون نروید. واقعاً با طرح این شرایط غوغا کردهاند و زمینه ی فوق العادهای را جهت در مسیر قرار دادنِ قلبْ فراهم نمودهاند.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«یَلْزَمُ الْمُعْتَکِفُ الْمَسْجِدَ وَ یَلْزَمُ ذِکْرَ اللَّهِ وَ التِّلَاوَةَ وَ الصَّلَاةَ وَ لَا یَتَحَدَّثُ بِأَحَادِیثِ الدُّنْیَا وَ لَا یُنْشِدُ الشِّعْرَ وَ لَا یَبِیعُ وَ لَا یَشْتَرِی وَ لَا یَحْضُرُ جَنَازَةً وَ لَا یَعُودُ مَرِیضاً وَ لَا یَدْخُلُ بَیْتاً یَخْلُو مَعَ امْرَأَةٍ وَ لَا یَتَکَلَّمُ بِرَفَثٍ وَ لَا یُمَارِی أَحَداً وَ مَا کَفَّ عَنِ الْکَلَامِ مِنَ النَّاسِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»
معتکف باید در مسجد باشد، و مشغول ذکر الهی و تلاوت قرآن و نماز گردد، خود را مشغول اختلاطهای دنیایی نکند، مشغول شعر گفتن و شاعری نشود، از خرید و فروش پرهیز نماید، حتی از تشییع جنازه و عیادت بیمار و وارد شدن در خانه و خلوت با همسر پرهیز نماید، از سخن زشت و جدال خود داری کند، و حتّی اگر از سخنگفتن با مردم خود داری کند بهتر است.
پس چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ باید حوائج دنیایی را رها کنید، اگر هم نیاز به غذا داشتید، باید به اولین مغازه رجوع نمایی و سریعاً به مسجد برگردی. دیگر نباید بروید ببینید چه کسی ارزانتر میدهد، حالا هم که دیگر الحمدلله این مسائل حل شده است.
از آخر روایت فوق غافل نباشید که حضرت میفرمایند: اگر معتکف بتواند به کلی از سخن گفتن خودداری کند، بهتر است. زیرا در این حالت قلبْ هر چه بیشتر آماده پذیرش نفحات الهی میشود.
توجه داشته باشید در حالت اعتکاف وقتی از دنیا و تعلقات آن منصرف شدید، با خودتان رو به رو میشوید، در آن حالت خدا را رو به روی قلب خود مییابی و لذا خدا خدا گفتن جای خود را پیدا میکند. در زندگی معمولی چند بار که خدا خدا میگفتید، قوه واهمه یک تصوری برای ما ایجاد میکرد و ما را متوجه کاری میکرد تا از خدا خدا گفتن منصرف شویم و مزهی مناجات با خدا را نچشیم، ولی در اعتکاف برای ذکر و یاد خدا شرایط فراهم است، به شرطی که خودتان راه تحرک قوهی واهمه را با موبایل و اختلاط های دنیایی و توجه به آرزوهای دنیایی، باز نکنید.
آن چیزی که باید بر آن تأکید کرد و در اعتکاف باید مطلوب شما باشد، پیداکردن راهِ خدا خدا گفتن است. وقتی هنوز ما وارد نیستیم و قلب راه خود را پیدا نکرده است، همان خدا خدا گفتن، مساوی است با حجاب. میگویند همان موقعی که میخواهیم بگوییم الحمدالله که در محضر حق حاضریم، میببینم ای وای همان حضورمان حجاب میشود.
چون به جای نظر به خدا، نظر به خدا خدا گفتنِ خود داریم. حال یکی از موقعیت هایی که إن شاءالله شرایط انصراف از خود را فراهم میکند، شرایطی است که با اعتکاف حاصل میشود. شما در این شرایط میتوانید وقتی نماز میخوانید با این احساس که در برزخ هستید نماز بخوانید.
اینجا؛ نه مغازه است نه همسر و نه فرزند. حال اگر در اعتکاف نگویید خدا، در برزخ هم نمیتوانید بگویید خدا. اصل اعتکاف در این احساسی است که ما باید پیدا کنیم، احساس کنیم که مردهایم و حالا با خدا رو به روایم، خدایی که مقصد و مقصود همه انسانها است و بازگشت به او، یعنی بازگشت به هدف اصلی، و حالا می خواهیم بگوییم خدا. و فرق شرایط ما با برزخ در همین نکته است که در اینجا اراده و اختیار ما را از ما نگرفتهاند.
در روایت داریم که بعضی از افراد در برزخ و قیامت گنگ می شوند، به او میگویند «مَنْ رَبُّکَ»؟ پروردگار تو کیست؟ قلبش باید عقیده خود را اظهار کند ولی هیچ سخنی نمیتواند بگوید و یا از سر تقلیدی که در دنیا از بقیه کرده است، جواب میدهد.
از او میپرسند این را از کجا دانستی؟ میگوید: شنیدم که مردم چنین میگویند. آنگاه با گرز آتشین آنچنان ضربهای به او می زنند که چون سرب ذوب میشود. و نیز از کسانی که در توجه به پیامبر(ص) سرسری میگذرند، در عینی که کافر نیستند، میپرسند «مَنْ نَبِیکَ؟» برابر 500 هزار سال طول میکشد تا اسم پیامبر (ص) را بر زبان بیاورد.
حالا خودتان قلب خود را امتحان کنید، ببینید چند وقت است با حضور قلب صلوات نفرستادهاید، به همان اندازه و بر اساس سالهای برزخ، قلبْ در ارائه آن تأخیر دارد.
اگر انسان در این دنیا با حضور قلب صلوات بفرستد در برزخ واقعاً صلوات میفرستد، و اگر در دنیا با معرفت و حضور قلب صلوات بفرستید آن صلوات در برزخ شما را جلو میبرد تا به شفاعت وجود مقدس معصومین(ع) نایل شوید.
در هر حال «انقطاع» از دنیا اصلی ترین مقصد اعتکاف و واقعی ترین مقصد انسان در زندگی دنیایی است تا بتواند در ابدیت خود به بهترین نحو زندگی کند، ابدیتی که فقط بودن است، بدون هیچ محدودیتی. واقعیترین واقعیات، ابدیت ما است، جوان و پیر هم ندارد. ابدیت با تمام ابعاد آن الآن پیش ماست، ما باید احساس ابدیت را یعنی در ابدیت قرارگرفتن را و در برزخ و مرگ قرارگرفتن را، در خودمان ایجاد کنیم.(۱۵)
سید کاظم حجت
حوزه علمیه حضرت
آیت الله العظمی حجت
۶ ثور ۱۳۹۵
منابع:
(۱) راغباصفهانی، معجم مفردات الفاظ قرآن، ماده عکف.
(۲) قاموس قرآن، ج5
(۳) مهدی مؤیدی، اعتکاف عبادتی فراگیر و گامی به سوی مسجدشناسی، ص31
(۴) سایت اینترنتی دانشنامه رشد.
(۵) شهید ثانی در شرح لمعه نسبت به اکثر داده است و بعضی از نویسندگان مشهور دانسته اند و گفته اند تا زمان فخر المحققین بوده است.
(۶) وسایل الشیعة، باب۳ از کتاب اعتکاف حدیث ۸.
(۷) آیت الله سیستانی، توضیح المسائل در سایت رسمی ایشان: مسأله ۱۷۲۸ - اعتکاف در مسجد الحرام یا مسجد النّبی (ص) یا مسجد کوفه یا مسجد بصره صحیح است، همچنین اعتکاف در مسجد جامع هر شهر صحیح میباشد مگر در زمانی که امامت آن مسجد اختصاص به فرد غیر عادل داشته باشد که در این هنگام ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اعتکاف صحیح نمیباشد...
(۸) وسایل الشیعة، باب ۳ از کتاب اعتکاف حدیث ۱۲.
(۹)امام خمینی، زبدة الاحکام، ص ۱۱۰، خاتمة فی الاعتکاف...:
الخامس ان یکون فی احد المساجد الاربعة: المسجد الحرام أو مسجد النبی (ص)، أو مسجد الکوفة، أو مسجد البصرة، و فی غیرها محل اشکال، فلا یترک الاحتیاط فی سائر المساجد الجامعة باتیانه رجاء و لاحتمال المطلوبیة.
(۱۰)آیت الله شریعتمداری، هدایة العباد الی طریق الرشاد، ص ۱۴۴، الاعتکاف...: ان یکون الاعتکاف فی مسجد جامع فلا یجوز فی غیره کمسجد القبیله، و السوق، و الاحوط ان یجعل اعتکافه فی احد المساجد و هی...
(۱۱) آیت الله فیاض، توضیح المسائل، ص ۲۳۰.
(۱۲) آیت الله وحید خراسانی، توضیح المسایل.
(۱۳) حیاة ابن ابی عقیل و فقهه.
(۱۴) الفقه، کتاب الاعتکاف، ص ۲۹.
(۱۵) اعتکاف و چگونگی ورود به آن-بخش پنجم-وظیفه معتکف-استاد طاهرزاده. با اندکی تصحیح و تغییر.
سید کاظم حجت
حوزه علمیه
حضرت آیت الله العظمی حجت (ره) ۱۰/۲/۱۳۹۵