چرا در فروع دین باید تقلید کرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا در فروع دین باید تقلید کرد؟
سوالی که بیشتر اوقات در ذهن مردم خطور می کند، این است که ما چرا باید تقلید کنیم؟ چه دلیلی بر لازم بودن تقلید داریم؟ مگر خود بشر عقل ندارد؟ چرا از عقل خود استفاده نکند تا آن که از کسی دیگر تقلید کند؟
قبل از آن که وارد اصل مطلب بشویم، باید معنای لغوی و اصطلاحی تقلید را بدانیم:
- تقلید:
... [ ت َ ] (ع مص ) در گردن کردن کار و قلاده . (تاج المصادر بیهقی ). قلاده در گردن کسی انداختن و از آنست کار در عهده کسی کردن ، یقال : قلده العمل . (منتهی الارب ). گردن بند در گردن انداختن و کار بعهده ٔ کسی ساختن و بر گردن خود کار بگرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تفویض کردن عمل بر ولی چنانکه قرار دادن قلاده بر گردن وی . (از اقرب الموارد). || بدون نظر و تأمل پیروی کردن . (از اقرب الموارد). مجازاً بمعنی پیروی کسی بی دریافت حقیقت آن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).متابعت و اقتدا و پیروی کسی بی دریافت حقیقت و از روی کار دیگران کاری کردن . (ناظم الاطباء) (1)
- در اصطلاح فقهی تقلید به معنای مراجعه به متخصص در یک امر تخصّصی است.(2)
وقتی معنای لغوی و اصطلاحی تقلید را درک کردیم، معنای مقلِد و مقلَد را هم می فهمیم!
مقلد با کسره به کسی اطلاق می شود که تقلید می کند. و مقلد با فتحه به آن که از او تقلید می شود اطلاق می گردد.
- اما چرا تقلید کنیم؟
بر لازم بودن تقلید هم دلیل عقلی و هم دلیل نقلی وجود دارد:
- عقل:
عقل حکم می کند در هر مساله ی که انسان در آن جاهل است و علم ندارد، باید به متخصصان و کارشناسان آن مساله رجوع کند. و همین طور این یک امر مسلم است که انسان نمی تواند در همه مسائل آگاهی آن هم به حد تخصص و کارشناسی پیدا کند، ونیز خود عقل می داند که همه چیز را نمی داند!!!
عقل آن تقلیدی را مذمت می کند که در آن ما خودمان می توانیم تعقل کنیم و راه را پیدا کنیم، مانند تشخیص خوب و بد. مثلا کسانی پیدا می شوند که مواد مخدر استفاده می کنند، در این صورت اگر ما از آن ها تقلید کنیم و ما هم مواد مخدر استفاده کنیم، عقل ما را مذمت کرده و این تقلید ما را یک تقلید احمقانه می داند! و مصداق شعر مولالنا و... همین تقلید است:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر آن تقلید باد(3)
وقتی ما مریض می شویم مثلا، سردرد می شویم یا چشمان دیدش ضعیف می گردد، آیا خودمان خود را معالجه می کنیم؟ مسلما جواب منفی است! زیرا که ما طبیب نیستیم و طب نمی دانیم، پس عقل حکم می کند که ما باید به یک طبیب رجوع کنیم. پس طبیب می شود مقلَد و ما می شویم مقلِد، چون ما به دستور او عمل می کنیم یعنی از او پیروی نمودیم.
مثال ها زیاد است که همین مقدار برای انسان عاقل کفایت می کند و به قول معروف:
العاقل یکفی به الاشارة، عاقل را یک اشاره کافی است تا مطلب را درک کند!
نقل:
منظور ما از دلیل نقلی قرآن و روایات است:
قرآن:
1. فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون. (4) از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید.
2. و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون. (5) شایسته نیست مؤمنان همگى ـ به سوى میدان جهاد ـ کوچ کنند . چرا از هر گروهى ، طایفه اى از آنان کوچ نمى کنند ـ و طایفه اى بمانند ـ تا از دین آگاهى پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود ، آنان را انذار نمایند تا ـ از مخالفت فرمان پروردگار ـ بترسند.
روایات:
1. ...و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا..(6) نسبت به حوادثی که رخ خواهد داد، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید.
2. امام حسن عسکری (ع) فرمود :
فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه ، حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه ، مطیعاً لامر مولاه ، فللعوام ان یقلدوه .(7)
هر کدام از فقها که نگهدارنده نفس خود از انحراف و گناه ، و نگهبان دین خود و مخالف هوای نفس خود و مطیع فرمان مولایش خداست ، بر مردم لازم است که از او تقلید کنند.(8)
سید کاظم حجت
حوزه علمیه حضرت آیت الله العظمی حجت (ره)
1391/11/18
-----------------------------
(1) لغت نامه دهخدا
(2) سایت اسلام پدیا
(3) بلخی، مولانا جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص ۲۰۴، چاپ بولاق، ۱۸۳۵ م
(4) سوره نحل آیه 43
(5) سوره توبه آیه 122
(6) وسائل الشیعه ج 27 کتاب القضاء باب 4 روایت 33424
(7) احتجاج طبرسی ج2 ص263
(8) روایات در این باب بسیار است و به حد تواتر می رسد بحیثی که موجب قطع و یقین می شود به صدور بعضی از آن ها...(مدارک الورة الوثقی فقه الشیعة ج 1 ص 14 آیت الله العظمی سید محمد خلخالی)